تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : صفحات
لینک : econews.ir/5x3071235
شناسه : 3071235
تاریخ :
یادداشت/ دکتر اسلام بابانژاد میانکاله می‌میرد اگر تدبیر نکنیم اقتصاد ایران: ساری – پناهگاه حیات وحش میانکاله، تصویر زیبایی از آفرینش است، منطقه‌ای کاملاً حیاتی برای گونه‌های منحصر به‌فرد گیاهی و جانوری‌ست که حالا حالش اصلاً خوب نیست و اگر تدبیر نکنیم؛ می‌میرد.

به گزارش خبرگزاری اقتصاد ایران، همه ما از پناهگاه حیات وحش و منطقه میانکاله بسیار شنیدیم و خواندیم. بهشتی کوچک در شمال شرق استان مازندران که به سادگی نمی‌توان آن‌را توصیف کرد زیرا حضور در میانکاله به هر میزان که باشد لذت‌بخش است. هر فصل میانکاله جذابیت‌های خاص خود را دارد. میانکاله در هر ماه دیدنی‌ست، هر هفته میانکاله زیباست و هر روز آن روح‌نواز و دل‌انگیز. در آنجا آثار شگفت‌انگیز خلقت و قدرت لایزال الهی را عیناً مشاهده می‌کنی و در مقابل عظمت آن سر تعظیم و تسلیم فرود می‌آوری. هدیه و نعمت بزرگی که خداوند به مردم مؤمن و حق‌شناس و قدرشناس این منطقه و کشور ارزانی داشت. باشد که از آن استفاده کنند و شکر ایزدش بجای آورند.

از میانکاله بسیار گفته‌اند و نوشته‌اند و در سازمان‌ها به ثبت رسانده‌اند. گفته‌اند میانکاله دارای ویژگی‌های اکولوژیکی منحصر به فرد است که البته این‌گونه است. مجموعه شبه‌جزیره و تالاب میانکاله با 68800 هکتار مساحت در محدوده جغرافیایی شهرستان بهشهر قرار دارد. از  سه اکوسیستم خشکی، آبی و باتلاقی تشکیل شده است و این سه اکوسیستم نیز توسط دریا در شمال و خشکی در جنوب محصور گردیدند و دریای خزر و جلگه بهشهر همچو نگینی زیبا مجموعه میانکاله را در بر گرفته‌اند و از عرصه آن محافظت و مراقبت می‌کنند.

پیشروی آب دریا در سال‌های گذشته سبب شد که بخشی از اکوسیستم گیاهی آن در شمال به‌هم بخورد و تعداد زیادی از درختان توسکا را که نوار سبز جنگلی در شمال شبه جزیره را تشکیل می‌داد از بین ببرد که هنوز این آسیب جبران نگردید و این زخم ترمیم نشد، لکن چیزی از عظمت زیبایی و اقتدار میانکاله کم نشد. ضمن آنکه پیشروی آب و بالا آمدن سطح آب تالاب سبب مسدود شدن جاده بهشهر دریا (معروف به جاده شهرداری) شده است و عملاً راه دسترسی شهروندان بهشهر به میانکاله را چند برابر کرده و این جاده که قدمت و سابقه تاریخی آن به جاده ابریشم می‌رسد تاکنون مرمت نشد تا هم مردم بتوانند از این نعمت خدادادی سود ببرند و هم مسئولین مراقبت و نظارتشان را بر میانکاله بیافزایند.

از تنوع پرندگان در میانکاله بسیار شنیده‌ایم و صد البته بارها و بارها بر ساحل دریا و تالاب نشسته و پرواز پرندگان را نظاره‌گر بوده و از شنای پرندگان لذت برده و از آواز و صدایشان خستگی از تن به‌در کرده‌ایم لیک بسیار شنیده‌ایم که متاسفانه طی سالهای اخیر تعداد آنها به شدت کاهش یافته است بعضی گونه‌ها رو به انقراض گذاشته‌اند به چه دلیل و علت؟ و الله اعلم.

شاید به این خاطر باشد که از سال 1348 این منطقه به عنوان منطقه حفاظت‌شده تحت حفاظت قرار گرفت!!! و زیادی محافظت می‌شد که در لحظه‌ای غفلت ناگه مرغ یا مرغان از قفس پریدند!!! یا شاید به این علت باشد که از سال 1354 این منطقه ارتقاء درجه حفاظتی یافت و به پناهگاه حیات وحش تبدیل شد!!! و پرندگانی که با انسان‌ها انس و الفت داشتند و خود را وحشی نمی‌دانستند از این منطقه(حیات وحش) خارج شدند!!!

...نمی‌دانم شاید دلایل دیگری هم داشته باشد. از جمله اینکه این تالاب در کنوانسیون رامسر در سال 1973 به عنوان تالاب بین‌المللی به ثبت رسید شاید  موجب ناخرسندی پرندگان شد و به دیگر ملل کوچیدند!!!

ضمن اینکه با توجه به مسدود بودن جاده مردم شریف منطقه نیز به این پرندگان دسترسی نداشتند و حتی دسترسی آنها به میانکاله نیز با سختی و مشقت و طی‌کردن بیش از 65 کیلومتر مسافت صورت می‌گیرد که به این دلیل شاید بی‌اغراق بتوان گفت درصد زیادی از مردم بهشهر هنوز در سال‌های اخیر میانکاله را  از نزدیک ندیدند. پس انقراض بعضی از پرندگان و کاهش پرندگان مهاجر و بومی را در کجا باید جستجو کرد و چه کسی را در این امر دخیل، مقصر و یا مجرم دانست؟و یا چه عواملی در این فاجعه زیست محیطی و اکولوژیکی نقش داشته و دارند و احیاناً خواهند داشت؟

گویند در سالیان نه‌چندانی دور در این جزیره جادوئی انواع پستانداران می‌زیستند که نام بعضی از آنها را در کتاب خاطرات میانکاله(اگر وجود داشته باشد) باید جست. حیواناتی نظیر مرال، شوکا، گوزن زرد مازندران، پلنگ، ببر مازندران و خرس و ... و اینک تعداد کمی از انواع پستانداران وحشی شامل گربه‌سانان(گربه وحشی و شنی و...) شغال، روباه، گراز و ... در آنجا زیست‌مندند و به تعداد بیش از حد مجاز حیوانات اهلی شامل گاو و گاومیش و گوسفند در آنجا نگهداری می‌شوند.

تنوع گونه‌های مختلف پستانداران وحشی در میانکاله مربوط به زمانی است که هنوز این جزیره و تالاب متولی خاصی بجز شهروندان و بومیان نداشت؛ منطقه حفاظت‌شده نام نگرفته بود پناهگاه حیات وحش نامیده نمی‌شد؛ مدال افتخار ثبت تالاب بین‌المللی را بر سینه خود نیاویخته بود.

ذکر این نکات به این مفهوم نیست که نباید متولی می‌داشت یا حفاظت و ثبت نمی‌شد، بلکه منظور آن است که می‌شد در کنار این اقدامات تئوریک مثبت، قدم‌های عملی نیز برداشت تا هم مردم از این طبیعت زیبا و این نعمت بی‌بدیل خدادادی استفاده می‌کردند و هم محیط زیست و اکوسیستم حفظ می‌شد. اما صد حیف و دو صد افسوس که اینگونه نشد، هم اکوسیستم آسیب جدی دید و هم مردم ناکام، و هم طبیعت بلااستفاده است.

تعاریف و توضیحات زیادی را در وصف میانکاله شنیده‌ایم. میانکاله سرمایه بزرگ طبیعی و میراثی ارزشمند و گرانبهاست. میانکاله نخستین تالاب ایران است که افتخار ثبت بین‌المللی را در کنوانسیون رامسر دارد.

میانکاله مهمترین دالان زیستی غرب آسیا نام دارد. میانکاله بهشت پرندگان آسیا نام گرفت. سواحل میانکاله مهمترین محل تخم‌گذاری ماهیان خاویاری دریای خزر است. سواحل میانکاله عمده‌ترین محل پرورش ماهیان خاویاری در جهان است. میانکاله تنها بازمانده از تیپ اراضی مشجر ساحلی دریای خزر است. میانکاله بخشی از آبسکون بزرگی است که روزگاری یکی از مراکز تجاری جاده ابریشم به‌شمار می‌رفت و شاهد تحرکات اقتصادی فراوان در دوره‌های گوناگون بود.

سالانه دو سوم  پرندگان مهاجر مازندران به تالاب بین‌المللی و حیات وحش میانکاله می‌آیند. با توجه به اکوسیستم و شرایط طبیعی خاص مناسب‌ترین مکان برای زادآوری، مهاجرت و زمستان‌گذرانی پرندگان مهاجر در خاورمیانه و غرب آسیاست. و ده‌ها وصف دیگر، میانکاله را در ایران و جهان ممتاز کرده است. و ما نیز باید به این ویژگی‌ها و امتیازات ببالیم و البته می‌بالیم.

... اما درد کجاست و درمان چیست؟ مشکل چیست و حل معما چگونه؟ و آیا با عدم دسترسی مردم نجیب و شریف منطقه به میانکاله معظل پایان خواهد یافت؟ که اگر چنین بود با توجه به عدم دسترسی مردم در سالیان متوالی نمی‌بایست میانکاله آسیب می‌دید که آنگونه نشد! آنچه که میانکاله را تهدید می‌کند و اکوسیستم آنرا به خطر می‌اندازد، مرمت و بازسازی اصولی جاده بهشهر دریا نیست. زیرا این جاده سالیان سال و شاید قرن‌ها وجود داشت و مردم از آن استفاده می‌کردند بدون آنکه تالاب و جزیره میانکاله آسیب ببیند و نیز مایه حفظ، حراست و حفاظت میانکاله هم می‌شد.

آنچه که امروزه سبب تهدید میانکاله و تغییر اکوسیستم و زیست‌بوم می‌باشد را باید در عوامل مختلف جستجو کرد که به اختصار به برخی از این عناصر اشاره می‌کنم، گر چه ممکن است به مزاج برخی خوشایند نیاید ولی به عنوان یک واقعیت تلخ باید آنها را بپذیریم و با تلاش فراوان، استفاده از خرد جمعی، مدیریت صحیح و برنامه‌محور و با هماهنگی تمامی دستگاه‌های مرتبط از این میراث عظیم محافظت کنیم:

 اولاً: باید اذعان کرد که مدیریت میانکاله یک مدیریت سخت‌افزاری و سنتی است و آنرا در حصاری مجازی محصور کرده و با استفاده از تعداد کمی نیرو با تجهیزات مخابراتی قدیمی، اسحله، چند دستگاه قایق، موتورسیکلت و اتومبیل‌های فرسوده، به حراست از این منطقه وسیع  می‌پردازند که سرانه منطقه محافظتی هر نفر بیش از 2 هزار هکتار است.

محیط‌بانان با تمام قوا تلاش می‌کنند، زحمت می‌کشند تا کسی وارد میانکاله نشود. یا صیادان غیر مجاز ماهی صید نکنند و شکارچیان به صید و شکار بی‌رویه نپردازند. صد البته زحمات محیطبانان قابل تقدیر است و حراست از میانکاله با این روش دشوار و ناممکن است و نیاز تجهیزات مخابراتی مدرن، نصب دوربین‌های پیشرفته، ایجاد سایت‌های دیده‌بانی مناسب، داشتن نیروی انسان کافی و کارآمد، داشتن وسایل نقلیه پیشرفته و استفاده از سیستم‌های GPS و ... که متناسب با جایگاه یک تالاب بین‌المللی است.

متأسفانه حراست از میانکاله همچنان همانند چند دهه گذشته انجام می‌شود. این روش‌ها امروزه جواب نمی‌دهد. همچنین به علت نداشتن تجهیزات و امکانات مناسب اطفای حریق و نداشتن جاده دسترسی هر از چند گاهی شاهد آتش‌سوزی وسیع در این منطقه هستیم کما اینکه فقط در نوروز 87 حدود 30 هکتار جنگل آشوراده میانکاله در آتش سوخت.

ثانیاً: ساخت و سازهای بی‌رویه و احداث بناهای مختلف داخل میانکاله توسط افراد حقیقی و حقوقی نظیر بناهای احداثی توسط محیط زیست(ساخت ویلا، ساختمان درژبانی در دو طبقه، تعدادی پاسگاه‌های نگهبانی محیط زیست و ...)، احداث بنا توسط گروه‌های صیادی و شیلات در ساحل شمالی میانکاله، احداث بناهای مختلف توسط دامداران و مالکین و همچنین احتمال ساخت و ساز انبوه در قسمت غربی میانکاله از جمله آسیب‌هایی است که بر پیکره میانکاله از درون وارد شده است که علمی‌تر آن بود که نه محیط زیست اینگونه بناهایی را احداث می‌کرد و نه سایر دستگاه‌ها و افراد بصورت غیر مجاز اقدام به ساخت و ساز می‌کردند.

ثالثاً: از جمله تهدیدکننده‌های جدی تالاب میانکاله انواع آلاینده‌ها هستند که توسط آب‌های سطحی و تحت‌الارضی وارد تالاب میانکاله می‌شوند و بر سلامت آبزیان تأثیر می‌گذارند. در جنوب تالاب دشت وسیعی‌ست که از بهشهر تا بندر ترکمن امتداد دارد. مزارع کشاورزی و باغات مختلف در این مناطق وجود دارند که شیب تمامی این اراضی به سمت تالاب میانکاله است؛ در نتیجه انواع سموم و مواد شیمیایی که در این مزارع و باغات استفاده می‌شوند؛ به‌تدریج همراه جریان آب سطحی به تالاب می‌رسند و سبب افزایش آلودگی شیمیایی این تالاب می‌شود.

همچنین فاضلاب‌های سطحی از سطح شهرهای بهشهر، خلیل‌شهر، گلوگاه، لیوان، بندرگز، بندر ترکمن و روستاهای تابعه نیز پس از طی مسیر به تالاب میانکاله می‌ریزند و موجب آلودگی میکروبی و همچنین افزایش آلودگی شیمیایی می‌شوند.

بخش عظیمی از فاضلاب این شهرها و روستاها نیز که روزانه بیش از ده‌ها میلیون لیتر است، به طریق سنتی دفع شده وارد چاه‌های جاذب می‌شوند و نهایتاً  موجب آلودگی آب‌های زیر زمینی شده و در نتیجه می‌تواند بر افزایش آلودگی تالاب نیز تأثیرگذار باشد. ضمن اینکه فاضلاب‌های صنعتی و بیمارستانی در این مناطق که اکثراً یا تصفیه نمی‌شوند و یا ناقص تصفیه می‌شوند نیز در نهایت به تالاب می‌رسند و با ادامه این روند طبیعتاً آبزیان تالاب منقرض شده و موجب تغییر اکوسیستم منطقه خواهدشد.

رابعاً: وجود کارخانجات و مراکز صنعتی مهم در نزدیکی میانکاله نظیر نیروگاه، پایانه نفتی، بنادر و کشتی‌رانی، تردد کشتی‌های مختلف، سر و صدای دستگاه‌ها و وسایل نقلیه سنگین نظیر قطار و کامیون، بوهای ناشی از پایانه نفتی، دود و گازها و حرارت حاصل از سوخت نیروگاه، نشت نفت کشتی‌های نفتکش روی آب دریا یقیناً جزء عوا ملی هستند که می‌توانند بر آینده اکوسیستم جزیره و تالاب تأثیر سوء داشته باشند.

خامساً: ورود بی‌رویه و بدون کنترل افراد و مسافرین به میانکاله یکی دیگر از عواملی‌ست که سبب آسیب گیاهان و جانوارن منطقه می‌شود و در کل بر زیست‌بوم منطقه تأثیر گذاشته و همچنین موجبات آلودگی محیط را فراهم می‌آورند.

کما اینکه با توجه به گزارش افتخارآمیز! دستگاه‌های مربوطه فقط در ایام نوروز روزانه حداقل هزار نفر وارد شبه جزیره میانکاله می‌شدند. با نگاهی منطقی و محاسبه سرانگشتی در می‌یابیم که برای ورود این تعداد جمعیت یقیناً هزاران دستگاه وسیله نقلیه موتوری سبک و سنگین، عمومی و خصوصی وارد این منطقه شده است. دلسوزان و دوستداران محیط زیست و طبیعت و یا بهتر بگویم دوستداران بشریت که بقایشان به حفظ و بقای محیط زیست است مطمئناً از این روند ناخوشنود و  ناخرسند خواهند بود چرا که ورود بی‌برنامه، بدون کنترل، بی‌حساب و کتاب و بی ظابطه این همه جمعیت و وسایل نقلیه به منطقه بسته و محدود شبه جزیره یقیناً آثار سوء و جبران‌ناپذیری بر محیط زیست و اکوسیستم آن بر جای خواهد گذاشت.

اندک پرندگان و محدود پستانداران باقیمانده احساس ناامنی می‌کنند و برای بقای خود ممکن است به دنبال محیطی بهتر باشند. درختان و بوته‌های منطقه آسیب می‌بینند، با ریختن زباله موجبات آلودگی محیط زیست را فراهم می‌کنند. همچنین آلودگی صوتی با صدای موتور و بوق وسایل نقلیه ایجاد شده، دود وسایل نقلیه سبب آلودگی هوا شده و مجموعه این عوامل مخرب و آلاینده تهدیدی برای اکوبوم خواهند بود.

منطقاً باید با یک راهکار علمی تعداد و شرایط افراد مجاز به بازدید از میانکاله تعریف شود. همانگونه که براساس تعریف جامعه اکوتوریسم بین‌المللی(I.E.C)(international Eeo tourism society) توریست‌هایی که به مناطق حفاظت‌شده محیط زیست و حیات وحش با خصوصیات معینی مسافرت می‌کنند باید دارای شرایط و ضوابط خاص باشند.

شاخص مراجعات باید تعیین، زمان و مدت بازدید مشخص شود، نوع وسیله نقلیه که وارد منطقه می‌شود تعریف گردد. حتی نوع پوشش توریست‌ها باید به گونه‌ای باشد که سبب ترس و وحشت موجودات نشود. در حقیقت شرایط استتار رعایت شودکه متاسفانه هیچ یک از این مسائل رعایت و مدیریت نشد، بنابراین می‌بایست در برنامه‌ریزی صحیح مدیریتی، همه پتانسیل‌های موثر توریسم براکوسیستم مورد ارزیابی قرار گیرد و فقط به موارد سطحی و روبنایی توجه نشود.

با توجه به اینکه اکوتوریسم یک حرفه مناسب در عصر پیش روی ماست و بیشتر بررسی‌ها آنرا پرترقی‌ترین بخش صنعت توریسم می‌دانند چنانکه بیش از 60 – 40 درصد از کل توریست‍های بین‌المللی را اکوتوریست تشکیل می‌دهد.(fillon foley jacquemot1992)و با توجه به اینکه میانکاله منحصرترین اکوسیتم طبیعی کشور است ولی اکنون گرچه برنامه جامع میانکاله تدوین شده اما هنوز اعمال نشده است. در هر صورت با توجه به شرایط موجود و اتفاقاتی که این‌روزها می‌بینیم، باید بپذیریم که خطر جدی است. «میانکاله میمیرد اگر تدبیر نکنیم» زیرا بخواهیم یا نخواهیم مردم وارد این منطقه خواهند شد و حق هم دارند که از مناظر زیبای خدادادی آن بازدید کنند، لذت ببرند و شکر ایزد به جای آورند.

میانکاله نابود خواهد شد اگر دیدگاه ما از سنتی به علمی تغییر نیابد. کما اینکه به نظر می‌رسد حفاظت صرف سخت‌افزاری جوابگو نیست. ضرورت ارتقای آن با توجه به حضور بی‌رویه افراد، افزایش بی‌رویه دام‌ها شکار بی‌رویه و ... ، ملموس است. آنچه که بیان می‌شود نه با انگیزه نقد و پرسشگری و به چالش انداختن مسؤلین و متولیان امر عنوان شد، بلکه از سر دلسوزی برای طبیعت، نسل کنونی و نسل‌های آینده است. از روی علاقه و عُلقه‌ای‌ست که به منطقه حفاظت‌شده، حیات وحش و شبه جزیره و تالاب بین‌المللی میانکاله وجود دارد.

... دل‌نگرانی برای پلیکان‌ها، فلامینگوها، قوها، غازها و قرقاول‌ها و ... برای بوته‌ها، درختان، چمن‌ها و گیاهان منحصر به فرد است و انقراض آنها به دست نسل امروز بسیار تلخ خواهد بود. لااقل عکسی از پرندگان و درختان و زیست‌مندان بگیریم و توصیفی از آنها بنویسیم تا آیندگان در کتاب "تاریخ میانکاله" آنرا مطالعه کنند. و می‌شود میانکاله را با  همه اوصاف و زیبائیی‌هایش حفظ کرد.

 برخی راه‌های برون‌رفت از این مشکلات نیز عبارتند از :

مرمت و بازگشایی اصولی با محوریت حفظ محیط زیست، تالاب و حیات وحش میانکاله: در صورت برنامه‌ریزی صحیح و اصولی، با مرمت و بازسازی جاده بهشهر به دریا، مسافران و علاقمندان، سازماندهی شده و در منطقه‌ای مشخص و با لحاظ تمامی شرایط بهداشتی و زیست‌محیطی مستقر شده و با شرایط خاص به گشت و گذار در طبیعت بپردازند تا هم از این نعمت استفاده ببرند و هم طبیعت را حفظ و حراست کنند.

البته که حساب مردم شریف از عده‌ای معدود سودجو و فرصت‌طلب جداست. فرصت‌طلبان اکنون نیز به کار خود مشغول هستن کما اینکه از مناطق مختلف استان افراد غیر بومی بهذرصورت قاچاق وارد منطقه شده و به صید و شکار غیر مجاز می‌پردازند.

 انتظار می‌رود و مسئولین مربوطه به جای برخورد خشن و ممانعت از حضور مردم و مسافرین و همچنین دسترسی شهروندان با فاصله کمتر از یک چهارم فاصله کنونی به دریا، تدبیری بیاندیشند تا ضمن مرمت و بازگشایی جاده‌ای که حق مسلم شهروندان است؛ مردم نیز در حفظ اکوسیستم میانکاله همراه و همگام و کمک‌کار آنها باشند. با مرمت این جاده فاصله بهشهر به میانکاله و ساحل دریا از بیش از 65 کیلومتر به 15 کیلومتر کاهش می‌یابد.

بهشهر با داشتن 70 کیلومتر ساحل در شمال میانکاله از بیشترین سهم ساحل دریای خزر برخوردار است ولی به دلیل نداشتن جاده دسترسی کمترین استفاده را از این نعمت الهی می‌برند و شاید بتوان گفت اصلاً استفاده نمی‌کنند . همچنین از طبیعت زیبایی میانکاله نیز که جزء لاینفک این شهرستان بوده و باید باشد نیز کمترین بهره را می‌برند.

لازم به ذکر است افرادی که در ایام نوروز تا پیش از سال 98، از ورودی فعلی میانکاله که تحت حفاظت دژبانان محیط زیست است وارد میانکاله شدند عمدتاً از دیگر شهرهای استان بودند و برای مردم بهشهر به علت بُعد مسافت این امکان کمتر وجود دارد.  

مدیریت واحد و حفظ یکپارچگی میانکاله: یکی دیگر از آسیب‌هایی که متوجه میانکاله بوده و در سال‌های اخیر اتفاق افتاد خروج آن از یکپارچگی است که تاکنون از نظر جغرافیای سیاسی به سه قسمت تقسیم شده استکه یقیناً جای بسی تأمل و بحث دارد . آیا این تقسیمات علمی و کارشناسانه بود یا خیر؟ آیا ضرورت انجام این تقسیمات وجود داشت یا خیر؟ آیا با این تقسیمات این اکوسیستم منحصر به فرد سود خواهد بود یا زیان؟ آیا تا همین مرحله متوقف خواهد شد یا ادامه خواهد یافت؟ آیا در آینده‌ای نه چندان دور شاهد سازه‌های سنگین تحت تاثیر این تقسیمات و سهمخواهی‌ها خواهیم بودیا نه؟ این‌ها سوالاتی است که یقیناً مسئولین امروز و متولیان باید پاسخگو باشند:

تغییر دیدگاه مسئولین مربوطه: یکی دیگر از راه‌های نجات میانکاله خروج آن از آسیب‌پذیری است که مسئولین بپذیرند با حفظ شرایط، مردم باید بتوانند از این محیط دلپذیر استفاده کنند، در این صورت بومیان را نیز در جهت حفظ و حراست از میانکاله با خود همراه خواهد کرد زیرا همه، مردم شریف منطقه و مسئولین و آنانی که با میانکاله آشنائی دارند و سازمان‌های غیر دولتی علاقه‌مند حفظ و بقای اکوسیستم میانکاله هستند. دلیلی ندارد که مسئولین مردم را در مقابل خود ببینند وحشت آن‌را داشته باشند که حضور مردم یعنی نابودی میانکاله حال آنکه می‌توان به شیوه‌ای مدیریت کرد که نتیجه آن ارتقای اکوسیستم میانکاله باشد با حضور مردم.

آموزش: یکی از تهدیدهای میانکاله عدم آموزش و یا حتی اطلاع مراجعین از وضعیت اکوسیستم آن است حال آنکه می‌توان با اطلاع‌رسانی مناسب و آگاهی دادن به مسافرین و مراجعین از کمک آنها در حفظ و نگهداری میانکاله سود برد.

ارتقای سطح کمی و کیفی نیروها و همچنین استفاده از امکانات مدرن و تجهیزات پیشرفته نیز ضروری است که امیدواریم در این بخش نیز تلاش مناسب صورت بگیرد.

یادآوری: این متن را دکتر اسلام بابانژاد در سال 1388 و زمانی که رئیس وقت شورای اسلامی شهرستان بهشهر بود، نوشته است. اگر به شرایط امروز نگاهی بیندازیم می‌بینیم که در 12 سالی که از نوشتن این مطالب گذشت اوضاع میانکاله فرق چندانی نکرده است. اما انصافاً تنها در ساماندهی برداشت انار موفق بوده است زیرا محیط زیست استان و شهرستان بهشهر سازمان‌های غیردولتی و بومیان را با آموزش، اطلاع‌رسانی، تغییر دیدگاه و مدیریت مناسب در حراست از میانکاله همراه ساخته است.

انتهای پیام/