تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : سبک زندگی
لینک : econews.ir/5x3311862
شناسه : 3311862
تاریخ :
درمان یکصد کودک بیمار قلبی با مدیریت پزشک خیر اقتصاد ایران: وقتی دست دردمندی را در دستمان می‌گیریم و برای سلامتی اش تلاش می کنیم به طور حتم دست دیگرمان در دست خداست و ما تنها وسیله ای برای التیام یافتن دردها هستیم. هیچ لذتی برای یک پرشک بالاتر از این نیست که درد بیمارش را درمان کند و سلامتی را به او برگرداند.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

گروه زندگی_ مریم سمائی: نوجوانی اش با جنگ گره خورد. هر روز خبر مجروح شدن رزمنده ها را می‌شنید و نگرانی و اضطراب را در چشم دوست و آشنا می‌دید. خودش می‌گوید:« وقتی خبر می رسید که فلان مجروح درمان شده و دوباره به جبهه برگشته از ته قلبم خوشحال می‌شدم و به حال آن پزشکی که سلامتی را به مجروحان بر می‌گرداند غبطه می خوردم. از سوی دیگر عموی بزرگم پزشک بود و با وجود داشتن تخصص بیش از 50 سال در مناطق محروم تهران خدمت کرد و همیشه یاریگر دردمندان بود. شاید این دو اتفاق باعث شد که از همان نوجوانی احساس کنم که به پزشکی علاقه دارم و این راه را ادامه بدهم».

تا خدا نخواهد...

سید علی جمالیان، فوق تخصص قلب و عروق و فوق تخصص فلوشیپ اقدامات مداخله ای قلب و عروق بزرگسالان، پزشک خیری است که با مدیریت او حدود یکصد بیمار بی بضاعت که دارای مشکلات قلبی بودند تحت عمل جراحی قرار گرفتند و سلامتی شان را به دست آوردند. او می گوید: هدف تمام پزشکان قسم خورده و متعهد این است که با اهدای سلامتی به بیمار، شادی را به او و خانواده اش بازگردانند در این راه همیشه نگاهشان به خداوند است و می دانند تا خدا نخواهد هیچ کاری از دستشان ساخته نیست.

او که رییس بیمارستان شهید لواسانی تهران است درباره کار بزرگ درمان حدود 100 کودک بیمار می گوید: در رشته پزشکی نیاز به تبادل اطلاعات داریم و در کنار دانش به تجربه هم نیاز است. به همین خاطر چند سال پیش با همت خیرین، کنگره جراحی قلب کودکان با حضور 30 تیم جراح از کشورهای مختلف برای انجام جراحی های پیچیده برگزار شد و طی آن حدود 100 کودک تحت درمان قرار گرفتند.

نباید زمان طلایی از دست برود

«دکتر جمالیان» ادامه می‌دهد: «ما در نارسایی‌ها و مشکلات مادرزادی قلب نیاز به انجام سریع جراحی در سالهای اول زندگی داریم اگر در این زمان جراحی صورت نگیرد و زمان طلایی از دست برود کودک دچار معلولیت می شود و یا خدای نکرده از دنیا می‌رود به همین دلیل است که حتما باید زمان طلایی را در نظر داشته باشیم اما متاسفانه بسیاری از بیماران ما در این دوره به دلیل مشکلات اقتصادی قادر به تامین هزینه‌های درمان نیستند یا در نوبت‌های طولانی مراکز دولتی قرار می‌گیرند و این زمان طلایی از دست می‌رود. من امیدوارم روزی برسد که تمامی پزشکان ما تا جایی که می توانند با بیمارشان همراهی کنند و هدفشان تنها کار برای خدا باشد و از او طلب برکت کنند.»

او می گوید: «هیچ لذتی قشنگ تر از این نیست که درد درمندی را درمان کنیم . من معتقدم وقتی دست بیماری را می‌گیریم دست دیگرمان در دست خداست و ما تنها واسطه ای بین خدا و بنده اش هستیم. اگر خدا نخواهد هیچ کاری از دست ما ساخته نیست و اگر او بخواهد ما وسیله درمان می شویم».

بوسه بر دست معلم

از آقای دکتر درباره به یادماندنی ترین خاطره اش در این دوران می پرسیم و او برایمان تعریف می کند:« در حین تدارک برنامه کنگره بودیم که با معلم بازنشسته ای آشنا شدم که پدر سه دختر بود. یکی از این دختران که حدود 15،16 ساله بود بیماری قلبی داشت و پدرش خیلی نگران بود. پزشکان به او گفته بودند که باید دخترت را به خارج از کشور ببری و در آنجا درمان را شروع کنی.او هم می خواست حاصل تمام عمر و سرمایه زندگی اش که یک آپارتمان کوچک بود را بفروشد و دخترش را برای درمان به خارج از کشور بفرستد. خودش برایم تعریف کرد که برای این کار از دو دختر دیگرش اجازه گرفته بود و به آنها گفته بود که اگر این خانه را بفروشم ممکن است حتی نتوانم برای آینده شما جهیزیه ای فراهم کنم و یا مخارج تحصیلتان را بدهم و آنها هم گفته بودند که سلامتی خواهرمان مهم است و خلاصه قرار بر این شده بود که خانه را بفروشند اما در این بین خبر برگزاری کنگره قلب کودکان را شنیده بودند و به بیمارستان آمده بودند. بعد از چند روز مقدمات عمل این دختر فراهم شد و او جزو اولین کسانی بود که تحت عمل جراحی قرار گرفت و با پای خودش از بیمارستان خارج شد.»

دکتر لواسانی در بین گفته‌هایش مکث می‌کند انگار می‌خواهد  ثانیه به ثانیه ان روز را به خاطر بیاورد ، می‌گوید:«هیچ وقت یادم نمی رود صبح روزی که این دختر از بیمارستان مرخص می شد داشتم از شیب تند کوچه بیمارستان بالا می‌رفتم که پدر این دختر آمد و مقابل من روی زمین نشست و در حالی که اشک می‌ریخت می‌خواست دست مرا ببوسد خیلی منقلب شدم دستش را گرفتم و بوسیدم و گفتم آن کسی که باید دستان شما را ببوسد ما هستیم. شما آموزگار ما بودید و به بچه های این سرزمین می‌آموزید اگر شما نبودید ما هم در این جایگاه نبودیم. خلاصه حال همه کسانی که در آن لحظه در آنجا بودند منقلب شد. هنوز هم وقتی به آن لحظه و آن خاطره فکر می‌کنم حس خوبی دارم و از اینکه در حد و اندازه خودم توانسته ام مفید باشم خدا را شکر می کنم».

گر حکیمانه بیایی...

او در ادامه می‌گوید:« بسیاری از پزشکان حاذق ما به مناطق محروم می‌روند و به هموطنان خدمت می‌کنند. بسیاری در مطب های خود تا جایی که امکان دارد مراعات حال بیمار را می‌کنند در این میان پزشکانی هم هستند که گاهی حکیم بودن خود را فراموش می‌کنند و به پزشکی فقط به چشم شغل و درآمد نگاه می‌کنند. امیدوارم که اعضای جامعه پزشکی هیچگاه حکیم بودن خودشان را فراموش نکنند و هر قدمی می‌توانند برای بیمار بردارند و آرامش را به بیمار  و خانواده اش هدیه دهند.»

دکتر جمالیان در پایان در حالی که برای همه سلامتی را آرزو می کند صحبت هایش را با این بیت از شعر سعدی پایان می دهد: گر حکیمانه بیایی به سر بالینم به دو عالم ندهم لذت بیماری را ...

انتهای پیام/