به گزارش خبرگزاری اقتصادایران، پس اگر شما هم از دوستداران دنیای تلویزیونی هستید، تا آخر این مقاله همراه ما باشید.
بعد از اینکه جیمی کین به ۱۰ سال در یک زندان با حداقل موازین امنیتی بدون آزادی مشروط محکوم شد، وارد معامله با اف بی آی میشود. او قرار است در ازای آزادی خود، به یک زندان فوق امنیتی برود و با یک قاتل سریالی و جنایتکار مجنونی به نام لری هال دوست شود. او باید از طریق این دوستی، از هال یک اعتراف محکم بگرد تا بتواند محکومیت هال را قطعی کند. علاوهبر این، باید در ازای آزادی خود، محمل دفن جسد حدود ۱۸ زنِ قربانی را پیدا کند. اما سوالی که در این مورد از بهترین سریال های خارجی ۲۰۲۲ پیش میآید، این است که آیا هال یک قاتل سریالی است یا اعتراف کننده سریالی؟ این سریال براساس ماجراهای واقعی و رمان In with the Devil: a Fallen Hero, a Serial Killer, and a Dangerous Bargain for Redemption ساخته شده که توسط خود جیمی کین نوشته شده بود.
داستان این سریال که از بهترین سریال های خارجی تمام شده به شمار میرود، در دهه ۱۹۸۰ جریان دارد؛ مجموعهای که جهش عظیم و انقلاب رایانههای شخصی در دهه ۱۹۸۰ و همچنین رشد شبکه جهانی وب در اوایل دهه ۱۹۹۰ را به تصویر میکشد. ماجراها و اتفاقات این سریال از دید یک فرد رویاگرا، یک مهندس و همچنین یک اعجوبه نشان داده میشود. این سه نفر نوآوریهایی داشتند که بهراحتی میتوانست با غولهای شرکتی آن زمان روبهرو شود و مقابله کند. شراکت شخصی و حرفهای آنها، به واسطهی حرص و طمع و همچنین غرور به چالش کشیده میشود؛ آن هم زمانیکه دارند فرهنگ دشت سیلیکون در تگزاس را تغییر میدهند. کنتول و راجرز اصلا فکر نمیکردند که این مجموعه تا این اندازه بزرگ شود اما حسابی مورد تحسین و استقبال منتقدان و البته بینندگان قرار گرفت؛ هرچند که ابتدا کار خود را با امتیازات خیلی پایینی آغاز کرد.
این شماره از فهرست بهترین سریال های خارجی تمام شده، با داستان خود مخاطب را به درون یک محاکمه قتل بسیار مشهور میبرد تا تجربهای نادر و بسیار جذاب را در اختیارش قرار دهد. در سال ۲۰۰۱ نویسندهای به نام مایکل پیترسون به اتهام قتل همسرش کیتلین، به دادگاه احضار شد؛ مقتولی که بدنش در حوضچه خون در راه پله خانهشان افتاده بود. دوربینهای ژان-زاویه دو لیستاد با دسترسی غیرمعمولی که داشتند، وکلای پیترسون، خانه و همچنین خانوادهی نزدیک او را تحت نظر گرفتند؛ آن هم زمانیکه تیم مدافع در حال برنامهریزی بودند و گزینههای استراتژیک خود را بررسی میکردند. این مینی سریال فرانسوی، ۳ بخش داشت. بخش اول، داستان ابتدایی بود؛ در بخش دوم کارگردان قصد داشت پیشرفت پرونده را نشان دهد؛ بخش سوم هم پیشرفتهای بعدی را به مخاطبان نشان میداد.
لوئی یک کمدین استندآپ و پدر مطلقهی دو دختر است. این مورد از فهرست بهترین سریال های خارجی تمام شده، داستان زندگی روزمره این شخصیت را به تصویر میکشد؛ زمانیکه او با شخصیتهای مختلف دیگر آشنا میشود یا زمانیکه با زندگی عاطفیاش دستوپنجه نرم میکند یا وقتی که در تلاش است تا حرفه طنز را دنبال کند. این مجموعه تمها و لحنهای متفاوتی دارد و از کمدی درام تا کمدی سیاه و طنز و حتی طنز سورئال را شامل میشود و از آن یک اثر متفاوت و با ارزش تماشا بالا ساخته است. ما در این سریال علاوهبر لوئیز سی. کی. شاهد هنرمندان دیگری هم مانند کریس راک هستیم که وارد داستان میشوند و نقش خودشان را ایفا میکنند.
زوجی از جاسوسان شوروی با پوششی عمیق بهعنوان یک زوج معمولی ساکن در واشینگتون هستند که فرزندان، همسایهها، همکاران و دوستان هیچ اطلاعی از فعالیتهای آنها ندارند. آنها در خانه یک پدر و مادر کلیشهای، با بچههایی کلیشهای هستند؛ در محل کار، بهعنوان کارمندان آژانس هواپیمایی ظاهر میشوند. اما در شب، شبکهای از افراد مورد اعتماد، عاشقان، فریبکاران و شخصیتهای تاریخی دوران جنگ سرد برهه ریگان را به یکدیگر میبافند و همه چیز را پیچیده میکنند. پیچشهای داستانی که بهطرز شگفتانگیزی واقعگرایانه برنامهریزی شده، بیننده را وادار میکند تا تبعات یک جنگ اعلام نشده را در نظر بگیرد؛ محافظت از باورهای خود چه قیمتی دارد، آیا ارزشش را دارد؛ و آیا تمام این اتفاقات به نفع هر دو جبهه بوده است.
داستان در شهر نیویورک و دهه ۱۹۶۰ جریان دارد. در این دوران، مردان و زنانی که برای شرکت تبلیغاتی استرلینگ کوپر کار میکنند، برخی از نامهای برتر و شناختهشدهی این صنعت هستند. دان دریپر، مرد تبلیغاتی بزرگ و استاد سوءاستفادهگری است که در رأس بازی خود قرار دارد؛ اما مثل هر فرد موفق دیگری، افراد زیادی وجود دارند که میخواهند شکست و زمین خوردن او را ببینند. یکی از دلایلی که باعث شده مد من جزو بهترین سریال های خارجی تمام شده شود، این است که متیو واینر، نویسنده و تهیهکننده اجرایی سریال The Sopranos (سوپرانوها)، خالق آن بوده است. این مجموعه که برای ۸ سال طول کشید، بهصورت گسترده برای نگارش، هنرنمایی، کارگردانی، سبک بصری و اعتبار تاریخی خود مورد استقبال منتقدان قرار گرفت؛ اثری که در طی این ۷ فصل، انواع و اقسام جایزهها را درو کرد.
خیابانهای بالتیمور به مثابه تصویری از جنگ ایالات متحده علیه مواد مخدر و بهطور کلی زوال و فساد شهری ایالات متحده است. ما داستان این سریال را نهتنها از چشم چند نفر از اعضای اداره پلیس، بلکه از دید چند تن از اعضای باند مواد مخدر هم میبینیم. علاوهبر این، ماجرا از دید افرادی هم که در این دنیا زندگی میکنند و روی دنیای این افراد تاثیر میگذارند، نقل میشود؛ سیاستمداران، رسانهها، معتادان و شهروندان عادی. سریال شنود برای موضوعات بسیار مهمی که داشت، بررسی نسبتا دقیق جامعه و سیاست و همچنین نمایش واقعی زندگی حاشیه، تا حد زیادی تحسین شد. این مجموعه در مدت زمان پخش اولیه امتیازات متوسطی گرفت و تقریبا هیچ جایزهای برنده نشد اما امروزه، اغلب اوقات بهعنوان یکی از بزرگترین و بهترین سریال های خارجی تمام شده شناخته میشود.
داستان حول محور «ای» ایزی کامپنی، هنگ ۵۰۶ لشکر ۱۰۱ هوابرد میچرخد. سریال آموزش اولیهی این جوخه را که از سال ۱۹۴۲ تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه داشت، نشان میدهد. آنها در طی این دوران یک اردوگاه کار اجباری را آزاد کردند و اولین کسانی بودند که به عقب نشینی کوهستانی هیتلر در برشتسگادن وارد شدند. ماجرای این سریال براساس کتابی با همین نام نوشته شده که توسط استیفن ای. امبروز منتشر شده بود؛ داستانی جذاب از رفاقت که درنهایت تبدیل به داستانی درباره مردانی معمولی میشود که کارهای خارقالعادهای انجام میدهند. تام هنکس، استیون اسپیلبرگ و خود استیفن امبروز قسمتهای مختلف فیلمنامه را به سربازان واقعی ایزی کامپنی نشان دادند تا از صحت آن اطمینان بیشتری حاصل کنند؛ یکی از مواردی که باعث شد به یکی از بهترین مینی سریال های خارجی تبدیل شود.
ناز یک دانشجوی آمریکایی-پاکستانی است که برای یک مهمانی جمعه شب دعوت شده است؛ مهمانیای که حتما باید در آن حضور پیدا کند. تنها وسیله نقلیهای که برای استفاده در دسترس او قرار دارد، تاکسی پدرش است؛ به همین ترتیب هم تصمیم میگیرد که به منهتن برود. آن شب که یکی از بهترین مینی سریال های خارجی به شمار میرود، سبکی درام و جنایی دارد که داستان خود را در ۸ قسمت به مخاطب منتقل میکند. داستان این مجموعه براساس اولین فصل از سریال Criminal Justice (عدالت کیفری) که در سال ۲۰۰۸ پخش شده بود، نوشته شده است. این مجموعه بعد از پخش با استقبال گستردهی منتقدان روبهرو شد.
در داستان این شماره از بهترین سریال های اکشن خارجی، یک دشمن قدیمی به نام سایلونها دوباره ظاهر شدند و ۱۲ مستعمره را از بین بردند. بعد از این فاجعه، تنها ۵۰ هزار نفر زنده ماندند؛ کسانی که در کشتیهای فضایی غیرنظامی با فاصله زیادی از حملات اولیه قرار داشتند.از میان تمام ناوگانها، تنها ناوبر فضایی گالاکتیکا از این حمله سالم بیرون آمد و تبدیل به تنها کشتی پایتخت نظامی شد. خدمه گالاکتیکای قدیمی موظف شدند که ناوگان کوچک فراری را که پر از بازماندهها بود در فضا هدایت کنند تا بتوانند به سمت سیزدهمین مستعمره یعنی زمین افسانهای بروند. این مجموعه در سال ۲۰۰۶ توانست جایزه معتبر پیبادی را دریافت کند و تا حد زیادی توسط نیویورک تایمز، نیویورکر، سان فرانسیسکو کرونیکل، شیکاگو تریبون و تعداد خیلی زیادی از نشریات دیگر، مورد تحسین قرار بگیرد.